
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج است. این پژوهش به روش پیمایشی و از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر زمان، مقطعی انجام گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه معلمان متوسطه شهر یاسوج اعم از زن و مرد که تعدادشان 923 نفر بوده است و شامل 481 مرد و 442 زن است با بهره گرفتن از نمونه گیری طبقه بندی متناسب با حجم انتخاب شده اند. پس از جمع آوری اطلاعات در قالب پرسشنامه، داده ها به کمک نرم افزار SPSS در قالب جداول توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. براساس یافته های تحقیق نشان داده شده که بین متغیرهای مستقل(احساس محرومیت نسبی، احساس عدالت اجتماعی، احساس بیگانگی اجتماعی) و متغیرهای زمینه ای(سابقه کاری، رشته تحصیلی) و بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معناداری وجود دارد و در حالی که بین متغبرهای (پایگاه اقتصادی،اجتماعی،سن، جنس) با بی رمقی اجتماعی آنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از رگرسیون نشان میدهد که قویترین رابطه(همبستگی)، مربوط به متغیربیگانگی اجتماعی و بعد از آن محرومیت عاطفی بوده و در رده های بعد سابقه خدمت، رشته تحصیلی معلمان و… قرار گرفتهاند. و متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیون، توانسته اند 41 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی بیرمقی اجتماعی را تبیین كنند.
کلید واژه ها: احساس محرومیت نسبی، بیرمقی اجتماعی، احساس عدالت اجتماعی، احساس بیگانگی اجتماعی، معلمان شهر یاسوج.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق
2ـ2ـ3ـ جمع بندی پایه های تجربی.. 16
2ـ3ـ2ـ بی تفاوتی در اصطلاحات مذهبی و رایج.. 19
2ـ5ـ دیدگاه روانشناختی در مورد بی رمقی.. 20
2ـ6ـ دیدگاه جامعه شناختی در مورد بی رمقی.. 23
2ـ7ـ نظریات و اندیشمندان علوم اجتماعی.. 24
2ـ8ـ نظریه های محرومیت نسبی.. 37
2ـ9ـ عدالت از دیدگاه فمینیسم ها ودیگر نظریه پردازان. 38
2ـ10ـ نظریات و اندیشمندان روانشناسان اجتماعی.. 43
2ـ12ـ نظریه عدالت سازمانی.. 49
2ـ16ـ نظریه یادگیری اجتماعی.. 55
فصل سوم:روش تحقیق
3ـ9ـ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 69
3ـ9ـ1ـ متغیر وابسته پژوهش بی تفاوتی اجتماعی.. 69
3ـ9ـ5ـ پایگاه اقتصادی/ اجتماعی.. 75
3ـ10ـ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات… 77
فصل چهارم: یافته های تحقیق
جدول: 4-1- توزیع فراوانی پاسخگویان با توجه به متغیرهای زمینه ای.. 81
4ـ2ـ1ـ آمارهای متغیر توصیفی و مستقل.. 83
فصل پنجم: جمع بندی و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
5ـ2ـ بحث پیرامون ویژگی های فردی آزمودنیها 97
5ـ3ـ بحث پیرامون امار استباطی تحقیق.. 99
5-6- محدودیت ها و تنگناهای تحقیق.. 110
منابع و مأخذ…………………………………………………………………………………………………………..112
ضمائم و پرسشنامه …………………………………………………………………………………………………120
مقدمه
در میان نهادها و ساختارهای اجتماعی، نهاد آموزش و پرورش، اولویت و اهمیت بیشتری دارد و در درون این نهاد، اولویت اول باید به معلمان تعلق بگیرد.چون کارگزاران اصلی تعلیم و تربیت معلمان هستند و تحقق اهداف متعالی نظام تعلیم و تربیت با واسطه معلمان صورت می گیرد(مهر محمدی، 1379؛ نقل از آرام، 1390: 78).آموزش و پرورش در درجه اول مهارت ها و نگرش های لازم را برای رشد و توسعه موجب می شود و در درجه دوم قابلیتهای لازم را برای سازگاری و انعطاف در برابری رویکردهای جدید و درگیر شدن با تغییرات تکنولوژی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی فراهم سازد.
امروزه در بین جامعه شناسان و صاحب نظران مباحث توسعه، کمتر کسی است که به اهمیت نقش معلمان و آموزش و پرورش نپرداخته باشد.اغلب صاحب نظران و متفکران مسائل تربیتی و آموزش بر این نظرند که معلمان، بزرگ ترین و مهم ترین عامل مؤثر در جریان تعلیم و تربیت هستند بنابراین بیهوده نیست که گفته شود شالوده و اساس یک سیستم آموزشی موفق را معلمان تشکیل می دهند. اولین قدم در جهت رسیدن به کادر آموزشی موفق، درک عواملی است که بر کیفیت فعالیت معلمان مؤثر است. یکی از این عوامل رضایت شغلی است. کسانی که رضایت داشته باشند، کار خود را بهتر انجام می دهند. در مشاغلی مانند شغل معلمی که فرد شاغل ارتباط تنگاتنگی با گیرندگان خدمت دارند، فشارهای زیادی به شخص ارائه کننده خدمت وارد می شود و از این رو شخص دچار تحلیل رفتگی شغلی(بی رمقی) مینماید.
در این مطالعه برآنیم تا عوامل اجتماعی مؤثر بر بی رمقی احتماعی معلمان شهر یاسوج را مورد واکاوی قرار دهیم.
1ـ2ـ بیان مسئله
بررسی و سنجش میزان و منشأ و پدیداری آسیب شناختی جامعه، و وقوف علمی نسبت به میزان گستره و علل آنها، از مسائل با اهمیت جامعه شناسان در یک قرن اخیر بوده است؛ این قاعده عام، در مورد کشور ایران که مصداق بارزی از یک جامعه در حال عبور از مظاهر سنت به اشکال مدرن است، و در این گذر تاریخی با حوادث و مسائل گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی روبرو بوده و هست، مشهودتر به نظر می رسد.
برخی از محققان ایرانی معتقدند جوامع موسوم به “جهان سوم”، نظیر ایران در شرایط آنومیک، به صورت حاد یا مزمن به سر میبرند و به تعبیر امیل دورکیم، این وضعیت آنومیک اغلب در فرایند گذار شتابان از جامعه پیش مدرن به مدرن و در نتیجه جریانهای نوسازی پدید میآید؛ وضعیت پیچیدهای که با بیهنجاری یا ضعف هنجاری و تعارض همراه است.(صداقتی فر، 1390: 6)
بیرمقی نوعی از خود بیگانگی است که ناشی از عوامل استرس آفرینی است که خود این عوامل ریشه در ساختارهای اجتماعی جامعه و ساختارهای سازمانی مدرسه دارندو به همین دلیل، جامعه شناسان برای کاهش احساس بیرمقی، به تغییرات ساختاری و سازمانی توجه دارند(دورکین،1997؛ نقل از شارع پور، 1386). مسلش تحلیلرفتگی(بی رمقی) را دارای سه بعد فرسودگی[1]، بی تفاوتی[2](یا بیشخصیتی) و احساس عدم کارایی[3] میداند. فرسودگی، احساس خستگی و درماندگی شدید در اثر کار زیاد میباشد، بی تفاوتی نگرش سرد و منفعلانه به کار است، به طوری که فرد علاقه خود را نسبت به کار از دست داده و روز به روز کار برای او بیمعنا میگردد. در عدم کارایی فرد احساس می کند که شایستگی لازم برای انجام کارهایش را نداشته و نمی تواند کارهای خود را در سازمان به درستی به اتمام برساند(اسچوفل و باکر، 2004). فشار روانی شدید ناشی از ماهیت، نوع و یا وضعیت نامناسب کار، به پیدایش حالتی در کارکنان منجر می شود که تحلیل رفتگی یا بی رمقی نامیده شده است. فرویدنبرگ(1380) اعتقاد دارد که تحلیل رفتگی و بی رمقی، کاهش یافتن انرژی است. تحلیل رفتگی، وازدگی و درماندگی در برابر تقاضایی بیش از حدی است که هم فرد ممکن است بر خود اعمال کند و هم از بیرون می تواند بر فرد اعمال شده باشد که در نتیجه انرژی فرد و سازکارهای تطابق و منابع و نیروی داخلی او را تخلیه می کند.این پدیده یک حالت احساسی است که با ازدیاد
فشار به فرد دست می دهد و سرانجام انگیزه، نگرش و رفتارش را تحت تاثیر قرار می دهد(کهندل ودیگران، 1389: 61-78).فجین و همکارانش(1991)، به این نتیجه رسیدند که سه عامل مربوط به شرایط شغلی که بیشتر بر تحلیل رفتگی(بی رمقی) معلمان تأثیر میگذارد، عبارت است از حقوق کم، محدودیتهای بوروکراتیک و محدودیتهای نقش).فجین[4]، 1991: 69- 77). طبق نظر صاحب نظران جامعه شناسی، ما در این تحقیق و پژوهش«بی رمقی اجتماعی» را معادل«بی تفاوتی اجتماعی» فرض میکنیم.
پدیدهای مانند بی تفاوتی اجتماعی، بیانگر بی احساسی، بدبینی، بی میلی و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی[5] است. از این در منظری آسیب شناختی، بی تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می شود همانگونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی[6]است (صداقتی فرد، محسن تبریزی،1390: 2). به عنوان یکی از پدیدههای اجتماعی عنوان می شود که در فرهنگ اکثر کشورهای دنیا در قالب یک مسأله اجتماعی شناخته شده و عمومیت پیدا کرده است. کناره گیری افراد و بی توجهی آنها نسبت به محیط اطراف، دلسردی و بیگانگی نسبت به مسایل اجتماعی از موضوعاتی هستند که در محافل اجتماعی و سیاسی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اجتماعی بوده به طوری که بی توجهی نسبت به این موارد بسترسازی بی تفاوتی و نهایتاً احساس پوچی[7] در بین افراد جامعه به حساب آمده است(روزنبرگ، 1955: 349).
بی تفاوتی و یا بیتوجهی انسانها به اجتماع پیرامون، با مسئولیت ناشناسی اجتماعی که ایجاد می کند، به نوعی می تواند باعث پدیدار شدن رفتار و کردار ضد اجتماعی در افراد جامعه شود. حالتی که علاوه بر بی اعتمادی و بی تعادلیهای اجتماعی و حتی فردی، رقابتهای ناعادلانه ایجاد می کند و به بیگانگی فرهنگی و پایمال شدن ارزشهای اجتماعی میانجامد. گوشهگیری و احساس جدا شدن از کلیه جریانها و رخدادهای زندگی، وجهی از بیگانگی است که در آن انسان در فضایی کاملاً جدا از همه چیز، در جهان درونی غرق، و بدون توجه به دیگران حیات میگذراند(صداقتی فرد، 1390: 21).
رابرت مرتن “بیتفاوتی” را معادل با کناره گیری افراد دانسته و آن را به این صورت تعریف میکند که: بی تفاوتی یعنی نفی هر دو طرف طیف(اهداف و شیوه های نهایی شده) توسط افراد جامعه، زمانی
که همه اهداف و هم شیوه های نهادی شده در جامعه مورد قبول افراد جامعه نباشد در این صورت بی تفاوتی رخ می دهد(مرتن، 1968: 243).
آبرل[8] و همکارانش معتقدند در هر جامعه ای شرایط بنیادین وجود دارد که در صورت عدم وجود آنها، جامعه به جای نخواهد ماند؛ یکی از مهمترین این عوامل، این است که جمعیت یک جامعه، بیتفاوت شود و این برای آن جامعه تهدیدی جدی به شمار میرود تا آن جا که همه ساختارهای جامعه را تحت تأثیر قرار خواهد داد برخی از بخشهای جامعه همیشه در برخی موارد، ممکن است چنان بیتفاوت گردد که اجزای گوناگون سازنده جامعه، از عملکرد بیفتد و سرانجام، تمام جامعه فرو ریزد(ریتزر، 1374: 128ـ127). از این رو، دلسردی و بی اعتنایی افراد و گروه های مختلف اجتماعی تحت تأثیر بیگانگی باعث ایجاد شکنندگی در ساختار اجتماعی شده و اعضای شبکه اجتماعی نسبت به فرایندهای اجتماعی بدبین و دچار بیماری ناامیدی نسبت به آینده و انزوای اجتماعی به دور از هرگونه ارتباط اجتماعی میشوند لذا فردی که نسبت به جامعه به طور عام و نظام اجتماعی ـ سیاسی به طور خاص احساس خصومت می کند، احتمال دارد که از همه انواع مشارکت کناره گیری کرده و به صف افرادی که کاملاً بی تفاوت هستند بپیوندد (راش، 1381: 129).
بی علاقه بودن انسان به مسائل اجتماعی و سیاسی در قالب “درگیری روان شناختی” از بی طرفی و بی تفاوتی آنها در رابطه با مسائل عمومی به شکل یک درگیری اجتماعی از جمله مباحث مهمی به شمار می آید که در تحلیلهای سیاسی و اجتماعی(در جوامع غربی و در کشورهای در حال توسعه) مورد توجهمیباشد اهمیت بی تفاوتی اجتماعی در جامعه به حدی در بین نظریهپردازان دیدگاه های مختلف نظری نمود پیدا کرده است که سیدنی وربا و سایر اندیشمندان این حوزه از علم چنین استدلال کرده اند که شکل گیری اجتماع و فرایندهای داده و ستانده در ارتباط با آن در گرو وجود افرادی است که به عنوان عاملین اجتماع شناخته شده اند. به عبارتی این افراد با حضور در محافل اجتماعی و ابراز علاقه، انگیزه لازم را جهت توجه نمودن به مسائل مختلف اجتماعی داشته در واقع به عنوان عاملین اجتماع ظاهر شوند. همچنین مترادف با این اندیشه، آنها خاطرنشان کرده اند که در داخل همین اجتماع شبکه ای، بخشی از افراد جامعه نیز هستند که نسبت به افراد جامعه و مسائل پیرامون آن کمتر اظهارعلاقه می کنند و با کنارهگیری از مشارکت در مسائل عمومی، به شکل منزوی ظاهر شده و به حکم افرادی درجامعه انسانی به حیات خود تداوم می بخشند که با عنوان بی تفاوت شناخته می شوند (چن و زانگ[9]، 1999: 282- 283).
با توجه به اینکه خودم با معلمان برخورد داشتم دو سال به شغل شریف معلمی در مدارس مشغول بودم این مشکل را درمعلمان احساس کردم ودر صدد رفیع این مشکل برآمدم، معلمان احساس می کنند تأثیری بر وقایع و تصمیم گیریهای سازمان آموزش پرورش ندارند و سازمان نسبت به اوضاع اقتصادی/اجتماعی آنها بی توجه است؛ این شرایط باعث بی انگیزگی و احساس عدم تأثیرگذاری و عدم کارایی آنها شده است. و کمتر در فعالیتهای اجتماعی/سیاسی شرکت می کنند، همکاری نکردن سازمان آموزش و پرورش و اولیای دانش آموزان با معلمان برای پیشرفت علمی دانش اموزان باعث بی تفاوتی و بی رمقی و بی انگیزگی آنها می شود و معلمان کمتر به پیشرفت علمی دانش آموزان توجه می کنند که در آینده عرصه علمی کشور با مشکل روبرو خواهد شد. توجه کردن و بها دادن سازمان آموزش و پرورش و همکاری اولیاء دانش آموزان با معلمان موجب اعتماد به نفس معلمان خواهد شد و زمینه پیشرفت علمی دانش آموزان را فراهم خواهند آورد.
طبق آنچه که ذکر شد و با توجه به اینکه بخشی از جمعیت شهری یاسوج را گروه معلمان تشکیل میدهد، و از آنجا که احساس بی رمقی اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی در افراد و معلمان میتواند پیامدهای مختلف فردی، اجتماعی، روانی و … داشته باشد، بنابراین لازم است میزان و ابعاد بی رمقی اجتماعی و بی تفاوتی، و همچنین عوامل اجتماعی مرتبط با آن به عنوان یک مسئله و معضل اجتماعی/فرهنگی، بررسی و پیگیری شود.در واقع مساله اصلی اینست که آیا بین عوامل اجتماعی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
1ـ3ـ اهمیت و ضرورت
از آنجا که قشر معلمان در معرض آسیب و چالشهای اجتماعی قرار دارد لذا پرداختن به این مسئله از ابعاد اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی و … ضروری به نظر میرسد. و توجه نکردن به این قشر از جامعه موجب آسیبهای جدی به جامعه می شود و باعث کندی و پیشرفت در عرصه های علمی، توجه نکردن دانش آموزان به علم و ارزش های جامعه خواهد شد. پیامدهای بی رمقی و بی تفاوتی اجتماعی معلمان فقط به سطح روانشناختی و ابعاد فردی محدود نمی شود بلکه در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع نیز اختلال ایجاد می کند.
پس بنابراین تشخیص میزان بی تفاوتی اجتماعی در بین افراد در یک جامعه اعم از دیگر شرایط تسهیل کننده آن جامعه موجب آسیبهای جدی به جامعه می شود و باعث کندی و عدم پیشرفت در عرصه های علمی، توجه نکردن دانش آموزان به علم و ارزشهای جامعه خواهد شد. محیط مدرسه و غیر مدرسه می تواند در توسعه اجتماعی و سیاسی نقش مهمی ایفا نمایید و نتایج بدست آمده بیانگر این است که بدون توجه به انگیزه، علایق و گرایش اعضای یک شبکه اجتماعی در رابطه با مسائل خاص و نظرخواهی از آنها نمیتوان انتظار بهبود اجتماعی را در روند اجتماعی داشت. اهمیت موضوع حاضر به اندازه ای است که:
الف) بدون توجه به میزان بی تفاوتی و بی رمقی و نوع آن، توسعه اجتماعی در جامعه دچار نقصان خواهد بود.
ب) مورد توجه قراردادن افراد بی تفاوت، زمینه را برای تقویت روحیه اثربخشی در افراد و توانایی آنها برای تفکر در مورد مسائل اجتماعی و نظرخواهی در مورد آن را به وجود می آورد.
پ) بی تفاوت بودن افراد نسبت به محیطی که در آن زندگی می کنند، باعث دلسردی و بی اعتنایی نست به کمیت و کیفیت آن به لحاظ مدیریتی، ارتباطی و … می شود.
ج) بی تفاوتی اجتماعی باعث بدبینی، بی اعتمادی و بیگانگی، احساس بیمعنایی، بی قدرتی، بی هنجاری و … می شود. موارد اشاره شده در بالا، و مطالعه بر روی موضوع مربوطه را جلوه گر ساخته و محقق و محققان را ملزم میگرداند تا فرایند اجتماعی شدن افراد را در رابطه با مبحث اجتماعی/سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد تفحص و شناسایی مسائل مربوطه با مباحث فوق زمینه مساعد برای حضور و رفع و کناره گیری مدنی افراد جامعه را فراهم آورد.
1ـ4ـ اهداف
اهداف اصلی
1ـ بررسی بی رمقی اجتماعی در بین معلمان متوسطه شهر یاسوج.
2ـ بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر بی رمقی اجتماعی در بین معلمان متوسطه شهر یاسوج.
اهداف فرعی تحقیق
-بررسی رابطه میزان احساس محرومیت نسبی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج.
ـ بررسی رابطه میزان بیرمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج براساس پایگاه اجتماعی/ اقتصادی.
-بررسی رابطه میزان احساس بیگانگی اجتماعی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج.
– بررسی رابطه میزان احساس عدالت اجتماعی وبی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج.
ـ بررسی رابطه میزان بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهریاسوج براساس جنسیت.
ـ بررسی رابطه میزان بیرمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج براساس میزان تحصیلات.
ـ بررسی رابطه میزان بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج براساس سن.
ـ بررسی رابطه میزان بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج براساس تأهل(متأهل/ مجرد).
ـ بررسی رابطه میزانبی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج براساس سابقه خدمت.
ـ بررسی رابطه میزان بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج براساس رشته تحصیلی.
1ـ5ـ سؤالات تحقیق
سؤالات اصلی
آیا بین عوامل اجتماعی و بیرمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
سؤالات فرعی
-آیا بین احساس محرومیت نسبی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
ـ آیا بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
-آیا بین احساس بیگانگی اجتماعی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
-آیا بین احساس عدالت اجتماعی و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
ـ آیا بین جنس و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج تفاوت وجود دارد؟
ـ آیا بین میزان تحصیلات و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
ـ آیا بین سن و بی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
ـ آیا بین وضعیت تأهل و بیرمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
ـ آیابین سابقه خدمت وبی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
-آیا بین رشته تحصیلی وبی رمقی اجتماعی معلمان متوسطه شهر یاسوج رابطه وجود دارد؟
2ـ1ـ مرور برادبیات تحقیق
2ـ2ـ پیشینه تحقیق
بررسی نتایج پژوهشهای مرتبط داخلی و خارجی در هر پژوهشی مقدم بر اجرای آن است. بررسیهای پژوهشی در مورد موضوع «بیرمقی اجتماعی»و«بی تفاوتی اجتماعی»درایران ورویکردهای مرتبط با آن، نشان میدهد که پژوهشی که به طور دقیق منطبق با موضوع این پژوهش انجام گرفته باشد انجام نشده، اما با توجه به بررسیها و پژوهشهای که در زمینه های مشابه صورت گرفته است میتوان نوعی پیشینه پژوهشی را ملحوظ نظر داشت که عمدتاً در برخی از مطالعات به گونه کلی و یا صرفاً به جنبه های خاصی از آن پرداخته شده است.
2-2-1- تحقیقات خارجی
1ـ ساروس(1988) تحلیل رفتگی(بی رمقی)شغلی مدیران آموزش را در کانادا بررسی کرد. یافته های تحقیق او نشان داد که بی رمقی(تحلیل رفتگی) شغلی در بین مدیران آموزشی کمتر از حد متوسطه بود. میزان مسخ شخصیت در مدیران آموزشی مرد بیش از مدیران زن بود.همچنین میزان بی رمقی(تحلیل ر فتگی) در مدیرانی که سابقه مدیریت آنان بیش از شانزده سال بود بیش از مدیرانی بود که سابقه مدیریت آنان کمتر از ده سال بوده است.
2ـ مارتین (1989) در پژوهشی سطوح بی رمقی”تحلیل رفتگی” شغلی مدیران آموزشی مدارس دولتی ایالت نیوهمشایر” را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که مدیران آموزش بی رمقی(تحلیل رفتگی) کم و متوسطی را در سه بعد تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و فقدان موفقیت فرد داشتند. در این پژوهش شغل مدیریت مدارس، شغلی توأم با ابهام شناخته شده بود و متغیرهای جنس، سابقه مدیریت، رضایت شغلی و عوامل سازمانی در تحلیل رفتگی(بی رمقی)شغلی مدیران تأثیر داشت.
3-گنس[10] (1992) در پژوهشی با عنوان«بررسی رابطه میان مشارکتسیاسی و بی تفاوتی در ایالات متحده» پرداخته و با توجه به کاهش علاقه افراد به پیگیری مسائل جامعه خود، بی تفاوتی را به عنوان مسألهای مهم در این کشور معرفی کرده است. وی مسائل بی تفاوتی را در ارتباط با متغیرهای مهمی مانند احساس ناتوانی، بیگانگی اجتماعی، نارضایتی از نظام اجتماعی، تقلیل تعلق اجتماعی و انگیزههای فردی و مواردی از این قبیل قرار داده و معتقد است بی تفاوتی اجتماعی زمانی بروز و شیوع بیشتری مییابد که متغیرهای یاد شده، فراوانی کمی و کیفی بیشتری داشته باشد.
4ـ ون اسنینبیرگ وشیپرر[11](1991) درپژوهشی با عنوان«طبقه اجتماعی و رفتار سیاسی در خلال یک دوره رکود اقتصادی: بی تفاوتی و رادیکالیسم»نیز افزایش بی تفاوتی اجتماعی در هلند سال 1985 را به ازای اعتراض سیاسی عظیم طبقاتی دانسته اند که به شدت از رکود اقتصادی ضربه خورده اند، به همین دلیل، الگوی را برای تبیین بی تفاوتی سیاسی در میان افراد طبقات پایین در اواسط دهۀ(1980) دارند طراحی کردند. در عین حال به طراحی یک الگوی تبینی برای انگیزه های آنها که در خلال این دوره رکود هنوز به رفتار سیاسی متمایل بودند اقدام نموده اند. در این مطالعه، نتایج تحلیل شاخصی که نشانگر یک طبقه محروم بوده احتمال آنومی بیشتری را افزایش میداد. همچنین، آنومی موجب بی تفاوتی سیاسی بالاتری شده و از سوی دیگر این پژوهش نشان میدهد که آموزش باعث کاهش بی تفاوتی سیاسی شده است.
5ـ المیز حاجی(2001) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطه میان بوروکراسی در کشور عربستان سعودی» انجام شد، محقق مسأله بی تفاوتی عمومی را به عنوان مانعی در جهت برنامه های توسعه این کشور مورد تحلیل و تبیین قرارداد.نمونه این پژوهش 466 نفر به صورت تصادفی بوده که از آن، اطلاعات لازم جمع آوری شده و به طور توصیفی و تحلیلی آزمون شده و در نتیجه نهایی فرضیه وجود بی تفاوتی عمومی در شهروندان این کشور تأیید شد. محقق در پایان سعی کرده از پیشنهادهای پژوهش را به عنوان ثروتمندترین کشور در جهان سوم، انواع خدمات عمومی در سطوح فردی و اجتماعی را به شهروندان عرضه کند (بیمارستان رایگان، مدارس، دانشگاه ها، بزرگراه ها و …) بسنجد؛ ولی بی تفاوتی شهروندان به طورکلی، واقعیتی است که به عنوان مانعی در راه تمام تلاش های عرضه شده بوسیله نظام اداری و دولتی برای توسعه در این کشور عمل کرده است. زمینه اصلی این پژوهش این بود که شهروندان عربستان سعودی نسبت به خدمات عمومی بوروکراتیک دولتی بی تفاوت نیستند که در پایان، خلاف این فرضیه استنتاج شده است.
6ـ چن و زانگ[12](1999) در پژوهش با عنوان «سنجش بی تفاوتی سیاسی مردم شهر پکن عوامل مؤثر بر آن»نتایج حاصله نشانگر آن بود که رابطه معنیداری میان متغیرهای مستقل با وابسته برقرار بوده است. بی تفاوتی سیاسی با بهره گیری از شاخص هایی همچون میزان علاقه به مباحث سیاسی، توجه کردن به مسائل ملی و تمرکز و توجه به مسائل شهری سنجیده شد. و اثر متغیرهای گوناگون زمینهای مستقل مانند رضایت اجتماعی، احساس اثر بخشی، موقعیت اجتماعی ـ شغلی ـ وابستگی حزبی ـ سیاسی بر روی بی تفاوتی سیاسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از وجود رابطۀ معنیدار میان این متغیرها بوده است
7- گانز(1352) در پژوهشی تحت عنوان «تحلیل رابطه بین مشارکت سیاسی و بی تفاوتی» انجام شده است. در این پژوهش با اشاره به اهمییت بی تفاوتی، وجود آن را در جامعه آمریکا به عنوان یکی از مسایل مهم ارزیابی قرار داده و کاهش علاقه افراد را نسبت به موضوعات سیاسی با اهمیت عنوان کرده است. نتایج تحقیق مذکور حکایت از آن دارد که نمود بی تفاوتی در بین افراد جامعه در نتیجه ظهور و بروز احساس ناتوانی و نهایتاً و بیگانگی افراد، فقدان انگیزه وعلاقه لازم، نبود رضایت کافی از نظام اجتماعی حاکم، فاصله اجتماعی موجود در بین افراد و نبود کارکرد مناسب و مشخص این افراد در جامعه عنوان شده (,1952: 187-190)[13].
8- دوایت دین(1960) در پژوهشی تحت عنوان”بررسی رابطه بین بیگانگی و بی تفاوتی سیاسی”به اهمیت پدیده بیگانگی در جامعه و توجه اندیشمندان علوم سیاسی واجتماعی به رابطه این پدیده و بی تفاوتی در جامعه، به بررسی ارتباط بین بیگانگی و بی تفاوتی سیاسی پرداخته است. نتایج حاصله حکایت دارد که ارتباط معنیداری بین بی تفاوتی در رأی گیری و متغیر مستقل بیگانگی احساس بیقدرتی و بی هنجاری در سطح قابل قبولی میباشد (1960:185-189)[14].
9-سیلان وکایناک(2010)در پژوهشی تحت عنوان”بیگانگی شغلی به عنوان یک واسطه و ارتباطی بین بی عدالتی سازمانی و تعهد سازمانی”را بررسی کرد.به این نتیجه دست یافتند که بی عدالتی توزیعی و رویه ای با احساس بیگانگی شغلی رابطه مثبت با تعهد سازمانی رابطه معکوس دارد.
2-2-2- تحقیقات داخلی
1ـ مستغاثی(1377) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی بیرمقی(تحلیل رفتگی) ناشی از کار در کارکنان بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان» با توجه به متغیرهای شخصی پرداخت. نتایج پژوهش حاکی از این بود که اکثر پاسخ گویان درجههای بالایی از تحلیل عاطفی، فقدان موفقیت شخصی و منع شخصیت را دارا بودند. تحلیل رفتگی شغلی در بین کارکنان این بیمارستان در حدی بود که مداخله درمانی را می طلبید.
2-بختیاری(1378) در پژوهشی تحت عنوان”بررسی ارتباط عوامل انگیزشی – بهداشتی و تحلیل رفتگی(بی رمقی) شغلی کارشناسان تربیت بدنی مرد و زن”پرداخت که نتایج زیر به دست آمد.بررسی تفاوت بین میزان تحلیل رفتگی زنان ومردان مورد مطالعه نشان داد که بین فرسودگی عاطفی زنان و مردان مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت.بین مسخ شخصیت در زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود نداشت.این پژوهش نشان داد که بین عامل انگیزشی و فرسودگی عاطفی آزمودنیها ارتباط معناداروجود داشت.همچنین، بین عامل انگیزشی و فقدان موفقیت فردی ارتباط معنادار وجود داشت.این پژوهش نشان داد، عامل بهداشتی فقط با بعد فقدان موفقیت فردی آزمونیها ارتباط معنادار داشت.
3-کلانتری و همکاران(1386) در پژوهش با عنوان «بررسی بی تفاوتی و نوع دوستی در جامعه شهری ایران و عوامل مؤثر بر آن» هدف کار خود را در پژوهش علی- مقایسه ای، بررسی ارتباط بی تفاوتی اجتماعی با متغیرهای همدلی، مسئولیت پذیری هزینه– پاداش عادی قرار دادند.
نتایج حاصله نشان داد در مواجه با حالتهای اضطراری3/75 درصد از شهروندان، نوعدوست و 7/24 درصد بیتفاوت دارای همدلی بیشتر، مسئولیت پذیری بیشتر، و تحلیل هزینه پاداش کمتر است.
4- حبیب زاده(1384) نتایج یک پژوهش اسنادی- میدانی با عنوان”بی تفاوتی سیاسی کارگران و تأثیر آن در کاهش مشارکت سیاسی آنان در جمهوری اسلامی”، نشان داد که این بی تفاوتی در سطحی نبوده که نا امیدی کامل آنان را در پی داشته باشد و یا خود را فاقد تأثیر در حوزه های سیاسی و اجتماعی بیابند اما باعث بی تفاوتی آنان در حیات سیاسی شده است. بررسی پیشینه پژوهش یاد شده دامنه وسیعی از آراء و دیدگاه های را در بر میگیرد که از منظرهای گوناگون به مسأله بی تفاوتی پرداخته اند. از این رو، در مقیاس سازی و شاخص های عملیاتی متغیرها، نکته های مفیدی را در اختیار این مطالعه قرارداد تا به اتکای آنها با دقت بیشتری عمل نمود.
5ـ مسعودنیا(1380: 165ـ152) در پژوهش اسنادی با عنوان«تبیین جامعه شناختی بی تفاوتی شهروندان در حیات اجتماعی و سیاسی»، به کاوشی نظری در مطالعه این مفهوم پرداخته و با تعریف مفهومی بی تفاوتی اجتماعی، و به عوامل مؤثر بر این پدیده اجتماعی و آراء و نظریه های مرتبط با آن پرداخته و از تکثیر چند ملیتی آن سخن رانده است. وی بی تفاوتی اجتماعی را به عنوان عدم مشارکت فعال و بیمشارکت در فعالیتهای اجتماعی ـ سیاسی تعریف کرده و بیان داشته است که بی تفاوتی اجتماعی اگرچه پدیدهای جدید تلقی نمی شود ولی به نظر میرسد که با تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در عصر نو، به طور چشمگیری افزایش یافته است. وی با بررسی آراء و نظریه های مرتبط، تبیین خاص هر یک از نظریهپردازان را در مورد موضوع بی تفاوتی اجتماعی مطرح کرده است که هر کدام اشاره به متغیر ویژه در رویکرد خود داشته اند.
تعداد صفحه :153
قیمت :37500 تومان
بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
پشتیبانی سایت serderehi@gmail.com
[add_to_cart id=156889]